به گزارش همدان پرس؛ هم میهن نوشت: علی شمخانی که در دولت اول روحانی به این مسئولیت رسید، در دولت دوم او برخلاف خواست روحانی در این سمت ماندنی شد. تعارض روحانی با شمخانی و مخالفت او با ادامه حضورش در شورایعالی امنیتملی تا آنجا بود که حکم تمدید مسئولیت او را امضاء نکرد و در همه سالهای دوره دوم ریاستجمهوریاش، در مکاتبات او را صرفاً «آقای شمخانی» خطاب میکرد؛ چراکه او را بهعنوان دبیر شورایعالی امنیتملی قبول نداشت.
شمخانی البته پیش از این هم سابقه مواجهه و تعارض پنهان و حتی علنی با رئیسجمهور وقت را داشت؛ چنانکه در زمان ریاستجمهوری خاتمی که شمخانی وزیر دفاع او بود، در انتخابات سال۱۳۸۰ علیه او ایستاد و برای برانداختن رئیسجمهور مستقر با هشت کاندیدای دیگر همراه و متحد شد. تعارض شمخانی با روحانی گرچه به آشکاری تقابل او با خاتمی نبود، اما هرکس کمترین اطلاعی از مناسبات درونی دولت و ساختار داشت، میدانست سمتوسوی هرکدام چگونه است.
تعارض پنهان شمخانی و روحانی هرچه به روزهای آخر دولت دوازدهم میرسید، آشکارتر میشد. بهویژه پس از آنکه در پاییز۱۳۹۹ کابوس ترامپ از آسمان سیاست ایران رخت بربست و با پیروزی جو بایدن، میانهروهای ایران به رهبری روحانی و ظریف پاشنهها را برکشیدند برای احیای برجام. اما در همان شرایط بود که مجلس یازدهم به ریاست محمدباقر قالیباف سر رسید و با تصویب طرح موسوم به «اقدام راهبردی برای رفع تحریمها»، عملاً نه علیه ترامپ درحال رفتن که مقابل بایدن درحال آمدن، ایستاد و به قول روحانی، طرف آمریکایی را در شرایطی قرار دادند که امکان بازگشت آسان به برجام از دولت جدید سلب شود.
حال پس از گذشت چهار سال از آن روزها، شمخانی دوباره به میدان آمده است. او که نزدیک یکسال در بیخبری به سر میبرد؛ بازگشته تا ازیکسو، مدعی شود هنوز مسئول پرونده هستهای است و از سوی دیگر، اینبار با صراحت مقابل روحانی و ظریف بایستد و مدعی شود آنها هیچ برنامهای برای مواجهه با ترامپ نداشتند و پرده از این واقعیت بردارد که او متحد قالیباف و مجلسیازدهمیها در فرآیند تدوین و تصویب قانون اقدام راهبردی و سنگاندازی در مسیر روحانی و ظریف برای احیای برجام بوده است.
نکته اما آنجاست که شمخانی همچون قالیباف و دیگر حامیان قانون ضدبرجامی مجلس مدعی میشود این کار، اقدامی علیه ترامپ و برای مواجهه با تحریمها و فشار حداکثری او بوده است؛ حال آنکه مجلسیازدهم زمانی این قانون را تصویب کرد که ترامپ در انتخابات شکست خورده بود و عملاً با این قانون، دست بایدن و روحانی را بستند و باعث شدند خروج آمریکا از برجام بهعنوان میراث ترامپ تا پایان دولت بایدن نیز برجای بماند.
امروز نیز شمخانی عملاً در مسیری قرار داد که قالیباف بهعنوان متحد او علیه روحانی، در همان مسیر قرار دارد. در واقع، شمخانی تلاش دارد اتحاد خود با قالیباف علیه روحانی و ظریف در پاییز ۱۳۹۹ را باردیگر از سرگیرد و اینبار علیه پزشکیان و ظریف (و البته لاریجانی) متحد شوند. به بیان دیگر، ظهور ناگهانی و غیرمترقبه شمخانی در صحنه سیاست از همان آبشخوری نشأت میگیرد که چرخش به راست هفتههای اخیر قالیباف و تحرکات او علیه ظریف و تاکیدش بر ابلاغ قانون حجاب. اگر قالیباف موقعیت سیاسی خود را برخلاف شعارهایش درباره وفاق نه در همراهی و حمایت از پزشکیان که جایی میان او و جلیلی تعریف کرده است و علیه شعارها و اهداف دولت در سیاست داخلی فعال شده است؛ شمخانی نیز در حوزه سیاست خارجی و رفع تحریمها چنین نقشی برای خود تعریف کرده و موقعیت خود را جایی میان دو دبیر سابق دیگر شورایعالی امنیتملی (لاریجانی و جلیلی) قرار داده است.
شمخانی نه همچون لاریجانی در مقام حامی و همراه سیاست احیای برجام و متحد روحانی و ظریف و پزشکیان ظاهر میشود و نه مانند جلیلی، صادقانه نقش مخالف برجام و ازسرگیری مذاکرات را بازی میکند. گویی، قالیباف و شمخانی در میانه خط یک (میانهروها) و خط دو (تندروها) نقش «خط۳» را بازی میکنند؛ عنوانی که در صفبندیهای اوایل انقلاب ریشه دارد، اما امروز چهرهها و نیروهایی متفاوت این خط را نمایندگی میکنند. قالیباف و شمخانی شاخصترین نمادهای «خط۳ جدید» هستند.
در چارچوب چنین خطبندی جدیدی است که ازیکسو، قالیباف در ظاهر نمایش وفاق میدهد و در عمل آب به آسیاب جبههپایداری میریزد و ازسوی دیگر، شمخانی نیز خود را طرفدار مذاکره و مدافع برجام معرفی میکند؛ اما در عمل، راه را بر احیا و عملیاتی شدن آن میبندد. در سال۱۳۹۹ اینکار با قانون اقدام راهبردی انجام شد؛ باید دید مخالفان آشکار و پنهان رفع تحریمها و احیای برجام در سال۱۴۰۳ چه شعبدهای در آستین دارند.