به گزارش همدان پرس؛ این یادداشت به بهانه سالگرد شهادت سردارشهیدحاج عباس پورش همدانی، شهید شاخص سال ۱۴۰۱ نوشته شده است.
« بسم رب الشهدا والصدیقین »
«تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست.»
عباس جان
خیلی دلمان برایت تنگ شده است.
دل تنگ رازها و نیازهای شبانه ات، اخلاص و تقوایت، عرفان و محبت های بیشمارت، توکل و عشق به مکتب و امام و۰۰۰
به قول حافظ علیه الرحمه
« هر نکته ای که گفتم در وصف آن شمایل
هر کو شنید گفتا لله دَرُّ و قائل
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل»
نگاه نافذت همواره نظاره گر بر اعمال و رفتار ماست و هیچ گاه از خاطره و ذهنمان خارج نخواهد شد.
وقتی به برنامه ریزی های دقیق و موشکافانه ات می اندیشم، که چگونه با جدیت تمام، با همگان آن را به شور و هم اندیشی می نشستی و با استدلال و بیان شیوا همگان را مجاب و همراه میکردی، سپس با توکل و اراده قوی آن را عملیاتی می کردی و برای هر مشکلی با آرامش و اخلاص تمام تدبیر می کردی و با طوفان فکری به بهترین راه حل ها میرسیدی... چرا که
« اقتضای جان چو ای دل آگهی است
هر که آگه تر بود، جانش قوی است.»
چقدر دلم میگیرد!
چقدر به افکار و اندیشههای شما نیازمندیم و محتاج.
ای برادر پرتوان و گم نامم تو با ما چه کردی!
با دل دوستانت چه کردی!
حساسیتهایت نسبت به بیت المال را کیست که نداند؟
ولی برادر میدانم تو سخنی نمی گفتی الا این که به آن عمل میکردی
و قولی نمیدادی تا اینکه آن را اجرا کنی.
شاید که نه قطعا با شماها بودن لیاقت و شایستگی می خواهد
حتما که باید شایسته باشی.
ولی عزیز و بزرگوار مگر نه این است که تو در پیشگاه خدا دارای قرب و منزلتی و با خدای خویش معامله کرده ای؟
در محضر سالار شهیدان دشت کرب و بلایی
اگر تو بخواهی
آری اگر تو بخواهی می شود...