به گزارش همدان پرس؛ از امروز تا پايان مهلت استعفاهاي انتخاباتي مديران و صاحبمنصبان 3 روز باقي مانده است. فارغ از حواشي داغ و رقابتهاي آشكار و پنهاني كه با اين استعفاها در فضاي كشور و استان شكل ميگيرد نكتهاي كه در مورد آن مطرح است تأثير اين استعفاهاست.
در اينكه انتخابات در حوزههاي مختلف سياسي كشور همواره امري خطير و استراتژيك بوده شكي نيست اما حرف اين است كه در سالهاي اخير تب كانديداتوري چه در انتخابات مجلس شدت گرفته تا جايي كه حتي برخي باداشتن مناصب حساس حضور در انتخابات را ترجيح دادهاند.
به عنوان نمونه در دورههاي اخير انتخابات مجلس ديده شده كه برخي از اعضاي شوراهاي شهر ضمن وقوف به حساسيت منصب خود و وعدههاي ريز و درشتي كه به شهروندان ارائه كردهاند اما نتوانسته اند مانع اشتياق زايدالوصف خود به كانديداتوري در انتخابات مجلس شوند بماند كه عدهاي از اعضاي شورا حتي با نيت حضور در انتخابات مجلس به صحن شورا پا گذاشتند.
در ديگر جايگاههاي انتصابي هم رفتاري شبيه به ماجراي فوق وجود داشته است. مديركل يا معاون استانداري كه به هزار و يك اميد براي منصبي برگزيده شده در آستانه انتخابات به ناگاه اشتياق حضور در ميدان رقابت را پيدا كرده و در سبك و سنگينهاي اين عده آن چيزي كه معمولاً از حساب ميافتد ضرر ناشي از ترك پست آنها در مدت چند ماهه مانده تا انتخابات بوده است. از بلا تكليفي نهاد تصميمگيري در دستگاهها گرفته تا تعليق جايگاه مديريتي و دست آخر هم كُند شدن گامهاي توسعه بوده است. از اين رو منافع عمومي همواره در رده انتهايي محاسبات برخي مديران بوده كه قصد حضور در انتخابات را داشتهاند.
اين قصه آنجايي پرغصه ميشود كه بيشتر استعفادهندگان دليل حضور در انتخابات را احساس دست مالي شده «تكليف» ميدانند. اگر سالهاي ابتدايي انقلاب بيشتر به نيامدن به چنين عرصههايي احساس تكليف ميشد امروز روال گويا خلاف آن است و بيشتر پاشنهكشيدگان از روي احساس «تكليف» پا به عرصه ميگذارند كه چرايي آن رفتارشناسي سياسي را ميطلبد.
اين احساس تكليف اما به اندازهاي كه در كانديداتوري بوده در حفظ مصلحت و منافع عمومي نبوده به طوري كه در آستانه انتخابات ديده شده كه حساسترين مناصب و پستها دستخوش ميل زايدالوصف مديران براي حضور در انتخابات شده است. از مديران كل گرفته تا اعضاي شوراي شهر و شهرداران و....
نامنويسي در انتخابات نه محدود است و نه امري مذموم اما آنچه كه كانديداتوري مديران و صاحبمنصبان را با ديگر چهره ها متفاوت ميكند تشخيص سود و زيان اين كانديداتوري براي مجموعه مديريتي استان و كشور است. برجستهترين شاهد اين زيانها بلاتكليفي پستهاي خالي مانده مديران دولتي تا انتخابات مجلس است هرچند كه دستگاه مربوطه اين اختيار را خواهد داشت كه تصميمي ديگر اتخاذ كند اما معمولاً انتخاب جايگزين پروسهاي طولانيمدت است و اين فارغ از برداشتي است كه مديران كانديدا از استعفاهاي خود دارند؛ چراكه استعفاي مديران استعفا از مسئوليت تلقي شده و استعفا از منصب و پست نيست.اگر قرار است مدیری استعفا دهد بهتر است بلافاصله جایگزین وی منصوب گردد تا کارها از روال نیفتد.حال كه در آستانه پايان مهلت اعلام استعفاهاي انتخاباتي مديران قرار داريم پيشبيني آنست كه موج اين استعفاها بالا بگيرد و احتمالاً اين موج رفتار احساسي مديران را در پي داشته باشد.
حال آنكه سنجش منافع عمومي و سود و زيان ناشي از خالي شدن جايگاه مديران تكليفي شرعي و وجداني است كه بايد در نتيجهگيري روي آن وسواس به خرج داد. نمايندگي مجلس جايگاه كمي نيست كه به آن احساس تكليف شود اما يك نماينده بايد قبل از هر چيزي صداقت با موكلان را سرلوحه خود قرار دهد.(همدان پیام)