به گزارش همدان پرس؛ مهرداد حمزه در همایش روز خبرنگار که در استانداری همدان برگزار شد دل نوشته ای را قرائت کرد و این روز را به خبرنگاران استان همدان تبریک گفت.
دل نوشته مدیرعامل خانه مطبوعات استان همدان بدین شرح بود:
این روزها به این مسئله میاندیشم که چگونه خبرنگاری باید باشند نمیدانم شاید هیچ وقت به یک تعریف مشخص دست پیدا نکنم اما خوب میدانم در پس همه این سالها یک چیز را یاد گرفتهام آن هم این است که وقتی وارد این کار شدی باید از خیلی چیزها حتی حلال و مباح و حتی چیزهای عادی زندگی عبور کنی و پا بگذاری بر روی بسیاری از خواستههایت وگرنه هیچ گاه یک خبرنگار واقعی نخواهی شد، اغراق نیست اگر بگویم با همین سن کم و سابقه نه چندان طولانی در عرصه رسانه اما به واسطه حضورم در بخشهای مختلف این عرصه اکنون شبیه آدمهای ۷۰ ساله شدهام شاید بهتر باشد بگویم من چندین و چند زیست داشتهام دیدم، شنیدم و آموختم و همچنان در حال آموختن هستم و به واسطه ۵ سال برگزاری هفته خبرنگار چندین هزار تجربه ارزشمند فرا گرفتهام؛ گاهی خسته شدم گاهی بریدهام اما از پای ننشستم.
تلاش کردم برای همه آنهایی که عاشقانه وارد این وادی شدند و این عرصه را با تمام مشکلاتش دوست دارند؛ در کنار آنها بسیار آموختم و به جرأت میگویم شاید برای کمتر کسی این همه تجربه اتفاق بیفتد تلخ و شیرین همراه با هزاران خاطره که نزدیکترین خاطرهام مربوط به قرنها پیش است اکنون خوب میدانم با همه تلخیها و شیرینیها از هیچ کس کینه بر دل ندارم، تلاش کردم همه را دوست داشته باشم با آن که گاهی با برخی دعوا کردم با برخی کل کل داشتم و یا دعوای لفظی؛ اما همه را به سرعت فراموش کردم چراکه میدانم هیچ چیز در این دنیا پایدار نیست همه ما روزی تنهاترین انسان روی زمین خواهیم شد روزی که روزنامههای ما را به عنوان کاغذ باطله خواهند فروخت کتابهایمان را در بهترین حالت به یک کتابخانه اهدا خواهند کرد دستنوشتههایمان بازیافت خواهد شد و در خوشبینانهترین حالت ممکن است تنها نامی از ما در برخی ذهنها باقی خواهد ماند پس آز و طمع و کینه و کدورت و دروغ جز خراشی بر روح ما ثمری نخواهد داشت.
مطبوعات استان همدان و خبرنگاران آن با تمام کاستیهایی که ممکن است داشته باشند سربلندند و جایگاهشان در این وادی رفیع استامروز باور ما بر این است که مطبوعات استان همدان و خبرنگاران آن با تمام کاستیهایی که ممکن است داشته باشند سربلندند و جایگاهشان در این وادی رفیع است و قابل تحسین؛ شاید برخی افراد انگشتشمار باشند که اشتباهی در این عرصه گام نهادند اما قریب به اکثریت جامعه خبری استان در زمره افراد سالم و فرهیخته هستند من با این جماعت بزرگ شدم زندگی کردم و با شهامت تمام اقرار میکنم از همه آنها چیزی یاد گرفتم؛ این حرف من را شاید برخی افراد به راحتی نپذیرند اما تک تک فعالان این حوزه را دوست دارم و به آنها عشق میورزم حتی اگر از من متنفر باشند.در این جامعه سرمایههای ذی قیمتی وجود دارد که گفتن از آنها بیتردید مثنوی هفتادمن خواهد شد، اما نمیتوانم ساده حداقل از کنار سرمایههای شاخص این حوزه عبور کنم قطعاً بر من خواهید بخشید اگر نامی را سهواً فراموش کرده باشم اما من از این جمعیت بسیار آموختم و دوست دارم روزی همه آنچه را که آموختم را به رشته تحریر درآورم اما میدانم کاری بس سخت و دشوار است.
شاید سرمایههای گرانسنگ مطبوعات همدان به دلیل حضور مداومشان خیلی به چشم نیایند اما باور دارم هر کدام از آنها خود یک گنجینه گرانبها هستند، از محمدرضا عارف تا غلامرضا فریدونی که هر دو تمثیل واقعی اخلاق و ادب هستند تا نصرتالله طاقتی احسن و سید صدرالدین موسوی و مهدی کاشی که مصداق بارز پشتکارند و موفقیت امروزشان مرهون تلاش و پشتکار فراوان است.
از مهدی طاهری تا عطا شعبانیراد و یاسر نصرتی که به معنای واقعی کلمه خبرنگار بوده و هستند، از مریم شهابی باهر تا فاطمه عزیزیهرمز و پروین قادری دانشمند که میتوان این سه نفر را مثلث طلایی خبرگزاریهای همدان نامید و هر سه کاملا حرفهای در کار و اخلاق.
از علیاکبر یاری تا علیاکبر مدی، محمدرضا متولی، علی فاضل همدانی، سید احمد حجازی، بهرام رستمی، اردشیر مظاهری، حسین غلامی، رضا زنداسرار، مراد طاهرنیا، مهدی ناصرنژاد که مویی در این وادی سپید کردهاند از
راحله مشتاق، مریم مقدم، اکرم چهاردولی، فاطمه حبیبی، سمیرا معارفی، عارفه سلیمانی، طاهره شهابی، ندا رستمی، سمانه جهانگیری، مرضیه بختیاری، زهرا پیرنیا و.... همه با هم امروز برای خودشان یک خبرنگار حرفهای بوده و به جرات میتوانم بگویم سرآمد هستند.
از احسان مطهری با تمام شیطنتهایش، مسلم مخفی و علی پنبه ای، سردار فارسی، بهنام نادری، یدالله طاقتی احسن، مجید ملکی، حسین زندی، فرزاد سپهر، اشکان یوسفی، علی ثقفی، فرشید گلمحمدی، خسرو نوروزی، مجید مختاری، مسعود پورصالحی که هر کدامشان به یک طیف فکری متعلق هستند و گاهی حتی جدالهایشان با یکدیگر نیز شیرین است نمیتوان نگفت و با ویژگیهای مثبت و منفیشان دوستشان نداشت.
از بچههای خاص نهاوند، خبرنگاران دوستداشتنی ملایر، عزیزان پرتلاش تویسرکان و دیگر شهرستانهای استان که با حداقلها میسازند و با جدیت کار خود را ادامه میدهند از بچههای عکاس از مسیح رافتی تا پوریا پاکیزه، ایمان حامیخواه، سعید کرمی، مصطفی شیرمحمدی، عادل با خدا، علی نجفیفر، محمد امین نجفی، نرگس اخوان، کاظم صلواتی و... که هر کدامشان دنیای خاصی برای خود دارند نمیتوان ساده عبور کرد.از سعید شهباز تا جلال محمد کریمی، ابراهیم ترنجیان، حمید سلیمی، آیت بیات، نصرتالله طاقتیاحسن که هر کدام دنیایی از فن و تجربه هستند.
از علیرضا معتمدزاده، تا اسدالله ربانیمهر، حمدالله چاروسایی، سعیده آقاخانی، رضا ولیانتابش، علیرضا صفیزاده و حمید امامی که در کنار حضورشان در رسانه در حرفه خود یعنی روابط عمومی شاخص هستند.حسین صادقیان، سیدحامد تروهید، زهره پوروهابی، رقیه وحدتیان، علی فردوسیپور، زهرا کریمی عفیف، و غیره که دغدغه انقلاب و دین و اسلام را بیش از دیگران داشته و دارند از سلیمان رحیمی تا میثم ناصرنژاد، حامد صیفی، محمدرضا بهرامی، محمد حسامی، محبوبه اکبری، مجتبی آبادی و غیره که حالا نامشان در ورزش این دیار ماندگار است از فرشته اکبری، زهرا ذوالفقاری، فاطمه کاظمی، فریده حسینی، ناهید زندی، سمیرا سبزی، هدی نوری، سارا کریمی، غزل اسلامیخواه، مریم قاسمی، شهناز محمدی، مریم متینخواه، فتانه ازانی، نفیسه پاکیزه و دیگرانی که بردن نامشان این متن را به طوماری بلند خواهد کرد هر کدام سهمی بزرگ در سربلندی رسانههای این سرزمین دارند که بیشک هیچ گاه نمیتوان تمام و کمال قدردان زحمات آنان بود.
تنها میدانم از همه این عزیزان نکتهها آموختم و باز هم خواهم آموخت امیدوارم همه کاستیها را بر من ببخشند و مرا عفو خواهند کرد اگر نتوانستم آنگونه که باید و شاید برایشان قدم بردارم.به احترام همه شما عزیزان کلاه از سر برمیدارم و با صدای رسا میگویم دوستتان دارم بی هیچ شک و شبههای.